سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گفتار حکیمان اگر درست باشد درمان است ، و اگر نادرست بود درد تن و جان . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----10451---
بازدید امروز: ----8-----
بازدید دیروز: ----1-----
اخرین جنگ ایرانیان

 

نویسنده: جنگنده راه عدالت
چهارشنبه 87/8/8 ساعت 12:12 صبح

دوست عزیزی چند روز پیش طی یک پیغامی به من گفته بود چرا مسائل فرهنگی و تاریخی رو با مسائلی چون سیاست در هم می امیزم نکته ای که در این میان بد نیست بگذاریم در ذهن ما گذری کند این است که مسائلی چون فرهنگ و تاریخ که همان میراث گذشتگان ماست دستخوش سیاست ها بوده و این سه به قدری با هم پیوند محکم دارند که عضوی از یک خانواده شده اند به طوری که مطالعه و تحقیق بر روی یکی از این ها نمی تواند مسیر تحقیق یا مطالعه رو به سمت دیگری نکشد باری به هر جهت این مسئله رو بهانه ای کردیم برای سخنانی که  می تواند گریزی باشد برای ما در مورد صحبت امروز که با تیتر این مطلب پیشاپیش از موضوع صحبت خود پرده برداشته ایم بله میراث ماندگار میراث هر کشوری بخشهای گوناگونی دارد مثل میراث فرهنگی تاریخی ادبیات و شعر و داستان ها و کتب ها و اثار تاریخی اسنادتاریخی واثار باستانی و... که همگی بخشی از اتفاقات و مسائل و اندیشهایی است که از گذشته باقی مانده که و نشان از قدمت و فرهنگ و اصالت هر فرهنگی دارد که در کل همه انها را می توان به عنوان هویت تاریخی و ملی نام برد این هویت ها در هر جایی از جهان دستخوش نامهربانی هایی  در طول زمان گردیده و از این رو حق هایی باطل شده و کسانی که مهر باطل بر دل سیاهشان بوده را بر کرسی حق طلبی جهان نشانده به هر حال یادی از بی رحمی های زمانه برای جهانیان در هر دوره ای خالی از لطف نخواهد بود چرا که چرخ گردون می گردد و هیچ کس توان توقف ان را ندارد واصالت فرهنگ ها و فرهنگ های حق طلب و اصیل نوری خواهند بود بر دنیای سیاه باطلان اما در این فاصله از تاریخ شرمنده تاریخ و نسل های اینده خواهیم بود اگر سهم خود را برای حفظ این میراث ادا نکنیم دیگران برای ما نکاشتند که این شدیم اگر ما برای دیگران نکاریم  انها هم از ما بد تر خواهند بود تا سراسر نابودی در خانه ما را بزند و ...

رشته افکارم رو داستان اون پادشاه پاره کرد بذارید بگم بد نیست: روزی پیرمرد کهن سالی که یک پاش این ور گورو اون یکی پاش اون ور گور بود و یکی هم داشت هلش می داد تو گور داخل باغش داشت بذر گردویی می کاشت پادشاهی که در حال گذر از اون جا بود رسید به این پیرو گفت ای پیر چه می کنی گفت دارم درخت گردویی می کارم پادشاه خندید و گفت ایا از این هم ثمری خواهی خورد گفت : دیگران کاشتند و ما خوردیم ما می کاریم تا دیگران بخورند پادشاه از حرف این پیر خوشش میاد و هزار سکه به او هدیه میده پیر میگه به راستی که من اولین کسی بودم که ثمر این درخت رو خوردم.

تاملی کنیم و ببینیم که ان باغبان پیر که  باغ داشت و ثمرش را برای دیگران می خواست و ان را میراثی برای دیگرانی که از ان جا خواهند گذشت می دانست اول خود از ان بهره برد تا دیگران. پس با حفظ درختمان که همان اصالت و فرهنگیست که از گذشتگان برایمان مانده خود اول از ثمره ان بهره بریم و از حق گویی نترسیم که اگر بر ما ضرر هم باشد تنها راه سعادتمان است از دروغ بپرهیزیم که عامل نابودی ملتهاست به هم خوبی کنیم تا قبل از اینکه دیگران سود برند خود سود کرده ایم به خدا توکل کنیم که هیچ قدرتی از او بالا تر و قابل اعتماد تر نخواهد بود دراخر هم از خدا بخواهیم ما را از راه حق منحرف نکند که راه پیروزی و سعادت در ان است.

پی نوشت: همانطور که می دانید فرهنگ ایرانیان باستان از جمله فرهنگ هایی بود که در ان توصه زیادی به خوبی و پرهیز ازدروغ و احترام به دیگران شده بود ولی ما ایرانیان در طول تاریخ به خاطر بعضی کج رویی ها و نافرمانی از تعلیمات گذشتگانمان تخم نفاق و اختلاف را خود کاشتیم که باید ریشه ان را بزنیم و بدانیم هر فرهنگ اصیلی دوباره زنده ودوباره پا خواهد گرفت پس چرا ما نکاریم برای فرزندانمان تا انها را از این قحطی وبلا نجات ندهیم. به امید ثمر دادن میوه های حق.


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • سانسور تا کجا؟
    مست و هشیار
    محصولی محصول عملکرد ضعیف وزارت کشور
    شبی سیاه برای سردمداران کاخ سقید
    معلم ثانی
    میراث ماندگار
    سیاست مبهم امریکا در قبال ایران
    جنبش اصلاح طلبی
    انسان راستین
    ناسیونالیسم ایران

  •  RSS 

  •  Atom 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • اشتراک در وبلاگ

  •